چقدر نیزه تو را آزرده ویلی یاحسین ویلی
آخرین تیر به قلبت خورده ویلی یاحسین ویلی
پا نکش روی زمین لب تشنه ویلی یاحسین ویلی
مادرت آب برات آورده ویلی یاحسین ویلی
مهموم مظلوم یاد خیمه گریه کرد آروم
شد رگای حنجرت معلوم
آه ای مظلوم
وای از حرمت همه هم و غمت
رو به خیمه گاه بود آخرین قدمت
آه از بدنت تشنه میکشنت
روی خاک و خون چرا تو رو میکِشنت