بهشت آرزوی من
گمونم بهتری خانوم
خدارو شکر که بازم
خودت پشت دری خانوم
یخورده استراحت کن
همینه خواهشم از تو
جلو پام پا نشو اینقدر
خجالت میکشم از تو
با اینکه زخمیه دردی
داری میسوزی میسازی
با این دست ورم کرده
برا من سفره میندازی
میخوام دستای بی جونه
منو بازم بگیری تو
سرت چی اومده داری…
نشسته راه میری تو
چشای من پر از اشکه
که چشماتو نبندی تو
حالا حسرت به دل موندم
یبار دیگه بخندی تو