پابهپای دل شیدای خودم
میذارم گل روی دستای خودم
قمر نیمهی شعبان که رسید
رسیدم خدمت آقای خودم
سحر سامرا ، پیچیده این ندا
رو لبا زمزمه ، مولا مولا
قمر آسمون ، ثمر آقامون
پسر فاطمه ، اومد از راه
همه دنبال فرصت
واسه عرض ارادت
دل ماهم دخیل گهواره
همه دارن میخونن
همه اینو میدونن
وارث عباس علمداره
“مولا مولا یا صاحب الزمان”
یه سبد لبریزِ از عطر بهار
خالصانه میبرم محضر یار
یار من صاحب یک قلب رئوف
یار من وارث تیغ ذوالفقار
شب غم سر اومد ، ماه نو در اومد
خبر خوش میاد از سامرّا
شب قدر همه ، میخونه فاطمه
به قد و قامتت ماشاالله
عود و عنبر بیارید
مِی و کوثر بیارید
آقای ما بقیةالزهراست
آره محشر رسیده
خود حیدر رسیده
رجزش مثل اکبر لیلاست
“مولا مولا یا صاحب الزمان”
شب مستی شده و باده میخوام
برا امشب یه دلِ ساده میخوام
منی که یه نوکر ابن نوکرم
یه آقا و یه آقازاده میخوام
همه عرش برین ، میرسن رو زمین
بارون شوقه و جشن خورشید
چراغون شد بهشت ، یه ملک مینوشت
جلواتِ علی بازم تابید
صد و ده قلهوالله
به رخ انور شاه
همه مجنون شدن و سرگشته
ولیاللهِ مطلق
هُوَ حَق و مَعَ الحق
آره حیدر دوباره برگشته
“مولا مولا یا صاحب الزمان”