کبوتری که خیال حرم به سر دارد
مگر بمیرد از این فکر دست بردارد
حرم ندیده ولی دلخوشیم آنقدری
که صاحب حرم از حال ما خبر دارد
کبوتر حرمی بی نشان شدن سخت است
همیشه کفتر بی لانه دردسر دارد
به عشق خنده دلبر همیشه بخشیدیم
دل شکسته ی ما غصه ای اگر دارد
چه غصه ای ؟ به خدا انتهای خوشبختیست
همین که حضرت زهرا به ما نظر دارد
نسیم میوزد از کوچه ها خبر داری ؟
دوباره مادرمان دست بر کمر دارد ...