خوشا دردى که درمانش حسین است
خوشا جانى که جانانش حسین است
خوشا دردى که درمانش حسین است
حسین جانم حسین جانم حسین جان
بُوَد فرمانرواى کشور دل
خوشا مُلکى که سلطانش حسین است
به چرخ دین، نجوم بیشماری است
ولى ماه درخشانش حسین است
نگردد محفل اسلام، تاریک
بلى؛ شمع شبستانش حسین است
به نامش دفتر توحید، مفتوح
خوش آن دفتر که عنوانش حسین است!
حسن، جان عزیز مصطفى بود
ولى آرامش جانش حسین است