شب جشن و شب غزل خوانی است

شب الله اکبر است امشب

غرق شادی است خانه ارباب

شب شبه پیمبر است امشب

علی اکبر  خلاصه طاها است

حیبتش مثل حضرت مولا

غیرتش مثل حضرت زهرا

چشم بد دور از این قد و بالا

چهره ی او به ماه مویماند

او که  به میدان میزند زینب ونیکاد میخواند

بین میدان کسی حریفش نیست دشمن از هر طرف فراری بود

مثل عباس حمله ور میشد ضربه هایش عجب کاری بود

ما غلامای درگهت هستیم به فدایت

غمت جوانی ما تا ابد زیر پرچمت هستیم

نمکه شیر مادرم گریست گریه بر روضه علی اصغر

در جوانی سعادتم با کیست پدرم گفت با علی اکبر

کربلا گفتم و دلم لرزید بخرید اشک و دیده تر رو

مثل هرروز وقت نماز میگذارم روی تربت سر را

به عشق خاک تو وقت نماز پیشونیمو رو تربتت میزارم