چند وقتیست

سرم روی تنم می افتد

دست من نیست که گاهی بدنم می افتد

نقش لاله به روی پیرهنم می افتد

دست من کار کند مطمئنم می افتد

من چگونه بپرم

بال و پرم سوخته است

به خدا بیشتر از تو جگرم سوخته است

بگم علی جان

من زتب کردن و بیمار شدن خسته شدم

بر سر خادم سربار شدن خسته شدم

با تن سوخته تبدار شدن خسته شدم

من از این دست به دیوار شدن خسته شدم

شانه از دست من افتاد دل زینب سوخت

چشم من بر حسن افتاد دل زینب سوخت

آنقدر آب شدم من که تنی نیست که نیست

مثل تصویر شدم من بدنی نیست که نیست

جز حلالم کن علی جان سخنی نیست که نیست

هر چه گشتم به خدا کفنی نیست که نیست

داره دیر میشه

کاشکی زودتر این پیروهن آماده شود

بهر فردای حسینم کفن آماده شود

حسین



مطالب مرتبط

مدار عشق...
مدار عشق...

دو شنبه, 18 مرداد 1400

پخش
خونمون این طرفه
خونمون این طرفه

پنج شنبه, 03 بهمن 1398

پخش
دیوونه منم...
دیوونه منم...

دو شنبه, 18 مرداد 1400

پخش