آتش زبانه زد در خانه ی علی
در بین شعله سوخت پروانه ی علی
زینب به سر زنان سوی که میرود
از پشت در چرا خون آبه میرود
شد خاک چادرش بر شانه کوه در
از میخ در بپرس با مادرم چه کرد
افتاده از نفس همسنگر علی
در بین بسترش
رخت شهادته
دارد وصیتی
نوح علی الحسین
راس تو میورد بالای نیزه ها
من زار میزنم در پای نیزه ها
آه ای ستاره ی دنباله دار من
زخمی ترین سر نیزه سوار من
با گریه آمدم اطراف قتله گاه
گفتی که خواهرم برگرد خیمه گاه
بعد از دقایقی دیدم پیکرت
در خون فتاده و بر نیزه ها سرت