توی کوچه مادرمو افتاده
بی وجود نزن
داره از زیر چادرش میریزه خون نزن
برو بی حیا
پشت در نشسته و میزنه
فضه رو صدا
اینکه میزنیش
دختر پیمبر به خدا
برو بی حیا
در و دیوار
زخم مسمارو
داد نزن سرش جلو انظار
در و دیوار
زخم مسمارو
داد نزن سرش جلو انظار
میسوزنه این در
افتاده مادر
ریسمان وا کنید از دست بابا حیدر
راه بستی تو
چقدر پستی تو
زدی با ضرب لگد پهلو شکستی تو
خیلی نامردی