میریزه از چشام هنوز اشکای شعله ور
تو خونه ما وا شدش پای چهل نفر
میریزه از چشام هنوز اشکای شعله ور
تو خونه ما وا شدش پای چهل نفر
هیچکی نگفت که فاطمست مونده به زیر در
حتی حیا نکرد دیوار لعنتی
افتاد به جون مادرم مسمار لعنتی
آخ گفتی به فضه گریه و بیقرار
از سینه هر جوری شده مسمار در بیار
با هر نفس خون میریخت
با ضربه های مسمار نداره حوریه تاب فشار دیوار
وای مادرم وای مادر