لطفا حداقل دو حرف را وارد کنید ...
مادر آتیش گرفتم تا دیدم تو رو تنها
مادر آتیش گرفتم تا دیدم تو رو تنها

چهار‌شنبه، 15 دی 1400 - میثم مطیعی - آیین حسینی | 13 دی | 1400 مدت زمان:08:54

دانلود مداحی ها و نوحه های میثم مطیعی با لینک مستقیم دانلود همراه با متن نوحه و متن مداحی

مادر، آتیش گرفتم تا، دیدم تو رو تنها

میون شعله های غم  

حتی، دیوار و در دارن، میسوزن از غصه 

کاشکی منم بمیرم 

منم آروم، با همین دستای، کوچیکم میریزم 

خاکای کوچه رو، رو هیزم 

شاید آتیش، شعله‌ور تر نشه، چون دارن می‌کُشن 

مادر خوبمو، این مردم  

پایان نداره دردم، دور سرت می‌گردم 

خونه‌ت داره میسوزه، کاری برات نکردم 

«فدای تو، مادرم» 

 

 

 

زَهْرَهْ، هِجْمَوْا عَلَه دَارِچْ، شَبُّوا اللَّظَهْ بْبَابِچ،

زهرا، به خانه‌ات حمله کردند، درب خانه‌ات را آتش زدند،

 

وِ العَصْرَهْ کَانتْ مُوْلِمَهْ

فشار [بین در و دیوار] دردناک بود

 

زَهْرَهْ، وِ المُحسنِ اِتْسَگّطْ، وِ اِبْدَمّچِ اتْشَحّطْ

زهرا، محسن سقط شد و به خونش رنگین شد،

 

یِصْرَخْ یَیُمَّهْ فاطمه

و مادرش فاطمه را صدا می‌زند

 

اُوِ المسمارْ، خَرّگْ اَعْظَمْ صَدِرْ، و الضّلِعْ مِنْکِسِرْ،

و میخ، عظیم‌ترین مخزن حقایق را شکافت، استخوان دنده شکست،

 

گِلّیْ وِیْنَ الصّبرْ، وِیْنَهْ وِیْنْ

بگو چگونه صبر کنم؟ چگونه؟

 

اُوِ الکرّار گَیّدَوُهِ بْحَبِلْ، بِالیَدُ و بِالرِّجِلْ،

با ریسمان، دست و پای حیدر را بستند،

 

چِیِفَه آ تِحْتِمِلْ، اُمْ لِحسین

آه، چگونه تحمل کند مادر حسین؟

 

نُوحِیْ یَزَهْرَهْ سْنِیْنْ، حامِیْ الحِمَهْ وِ الدّین

یا زهرا، سال‌ها مویه کن بر علی که حامی اسلام و دین است

 

وِیْنَهْ یِسُوگُونَه وِیْن گُومِی یَمِّ الحُسین

او را به کجا می‌برند؟ ای مادر حسین! برخیز

 

«یا فاطمهْ خْذَوْا عَلی»

یا فاطمه، علی را بردند

 

*** *** *** ***

 

زهراءْ...ضَجّتْ لکِ الأملاکْ.. و اهتزّتِ الأفلاکْ..

زهرا، فرشتگان بر تو زاری کردند... و کهکشان ها به لرزه افتاد

 

و الکونُ صارَ مُظْلِمَا

و جهان تاریک شد

 

زهراءْ.. البابُ محروقٌ... و الطفلُ مسحوقٌ...

زهرا، درب سوخته است... و کودکت شهید شده

 

و الصدرُ یَقْطُرُ دَمَا

و از سینه، خون می جوشد

 

آیا زهراءْ.. ما لهذا الوجودْ...بعدکِ مِن وجودْ...

یا زهرا... این جهان... بعد از شما چه ارزشی دارد؟

 

إذ أُصیب العَمود... واویلاه

در حالی که شما که ستون دین هستید را زدند... واویلاه

 

آیا زهراءْ...قتلوا طفلَکِ...قصدوا قتلَکِ..

یا زهرا، کودک را کشتند... و قصد داشتند تو را بکشند

 

هل نَسُوا أصلَکِ؟ واحزناه

آیا اصالتت را فراموش کرده اند؟ وای ای از این غم

 

و عندما حیدرْ، صُفِّدَ فی المَحْضَرْ

و آنگاه که حیدر را به بند کشیده بودند

 

فی العرشِ بانَ الاثرْ، من عِظَمِ ما صَدَرْ

از بزرگی این حادثه، اثرش در عرش طنین افکند

 

فاطمُ أینَ علی؟!

یا فاطمه، علی کجاست؟