غلاف بالا رفت
فاطمه افتاد و مولا تنها رفت
ناله زهرا تا عرش اعلی رفت
غلاف بالا رفت
ریسمان و بازوی خیبر گشا واغربتا
یاس علی به زیر دست و پا واغربتا
وقت پر زدن شده
صحبت از کفن شده
ای وای از غم حسین
حرف پیرهن شده
عجب دنیایی
غروب عاشورا میای تنهایی
وقت قتل صبرش تو هم اونجایی
عجب دنیایی
چه طول میکشه
جون دادنش واویلتا
نعلای تازه و زخم تنش ...
تو شیب گودال سرازیر شد
حسین پیر شد