جان علی جانم فدایت کلمینی
کشتی مرا با گریه هایت کلمینی
حرفی بزن آهی بکش بیچاره ام کرد
این اشکهای بی صدایت کلمینی
بسته است جان من به پلک نیمه جانت
میمیرد آخر مرتضایت کلمینی
از غصه هایت با علی هم درد دل کن
ای در صبوری بی نهایت کلمینی
روضه بخوان امشب بخوان از داغ محسن
با من بگو از آن حکایت کلمینی
از ماجرای کوچه که چیزی نگفتی
تا دق نکرده مجتبایت کلمینی
پلکی بزن تا قلب هامان جان بگیرد
جان شهید کربلایت کلمینی
نیمه نگاهی کن به حال زینبین و
بردار دست از این دعایت کلمینی
ذکر شب و روزت شده عجل وفاتی
آوای جانسوزت شده عجل وفاتی