این شهید که اومده یه روزی رشید بود
برا مادرش مادری که خونه دل براش خورد بود
تا رشید شد
مایه امید بود
برای پدر اون پدر که با نون حلال و با عشق زلال
بزرگرش کرده بود عصا بود
عصای اون پیرمرد مو سفید بود
شاید اون پدر و مادر الان
با دلی پر از انتظار
رفته باشن از این دیار
یا یه گوشه ای از ایران پر افتخار
چشم به در مونده تا بیاد از راه
نوجوونی که الان شده یک مرد با وقار
مردی که نیگی به روی خاتم دل هاست
با اینکه پر از خاک رسیده است چو دریاست