کنارت آروم اشک میریزم
میخوای بری برو عزیزم
ولی بدون این مردت تنها
میمیره با زخم زبونا
به همین میگن زنش رو کشتیم
کاری نکرد این مرد مردا
علی اعلی
از زخمی دست یهودی
تو اینقدر کبودی
انگار هنوزم لا به لای
آتیش و دودی
انگاری تازه محسنت شهید شد
یهو همه محاسنت سفید شد
امید زینب تو نا امید شد