ای سبب خلقتِ نور زمین و زمان
آیهای از نور تو، روشنی آسمان
صبح ازل جلوهای از جَلَوات تو بود
نور تو بر این جهان، میرسد از لامکان
ای شده روشن از نورت، چشم آدم
تاج سرت شد یا زهرا، نور خاتم
نور زمین و زمانه از تو
لطف بیکرانه از تو، ای بیپایان
شور و شکوه تو حیدرانه
ای مهر تو مادرانه، همچون باران
«انسیة الحورا، فاطمة الزهرا»
مدح تو در کوثر و وصف تو در هل اَتی
معترفِ قدر تو، سلسلۀ انبیا
مسجد و محراب تو در وسط کوچه بود
ذکر اذان تو شد، حیّ علی المرتضی
خط امامت با خونت باقی مانده
تا به ابد دین مدیونت باقی مانده
زندگیات مملو از حماسه
شد در زینبت خلاصه، صبر و غیرت
خون حسینت فدای دین شد
راهش راه مؤمنین شد، راه عزّت
«انسیة الحورا، فاطمة الزهرا»
«ای که به عشقت اسیر، خیلِ بنیآدماند!
سوختگان غمت، با غم دل خُرّماند
هر که غمت را خرید عِشرت عالم فروخت
باخبران غمت، بیخبر از عالماند»
عالم و آدم محتاج احسان تو
روضۀ رضوان طرحی از ایوان تو
جان همه عاشقان فدایت
نذر راه کربلایت، ای مولایم
ای به دل کعبه آرزویت
در سجده به خاک کویت، سر میسایم
«سیدنا المظلوم یا اباعبدالله»