پر زند مرغ دلم همواره سوی جمکران
ذکر لبهایم شده الغوث یا صاحب الزمان
آفتاب عشق تا کی پشت ابر غیبتی
از پس این ابر بیرون آی رخ بنما عیان
ای قیام تو امید آخر مضتعفان
ای وجودت مظهر خشم خدا بر ظالمان
طاقت ما طاق شد رحمی نما بر حال ما
در فراغت میچکد بارها ز ابر دیدگان