دست و پاگیرم ولیکن دست و پا دارم هنوز
هرچه هستم باز هم طبع گدا دارم هنوز
.
سفره ات را می تکانی روزی ما می رسد
گرچه سیرم کرده ای میل غذا دارم هنوز
.
لطف مادر بهترین تمثیل از لطف خداست
تا به زیر چادرت هستم خدا دارم هنوز
.
نان بپز نان تو خوردم که درستم کرده است
در تنور خانه ات دارالشفاء دارم هنوز
.
خانه ات جارو کشی می خواست من جارو کشم !
کار اگر اینجا کنم یعنی بها دارم هنوز
.
گفته ام در قبر بگذارند روی سینه ام
دستمال گریه بر داغ تو را دارم هنوز
.
در نمازم هم به روی شانه ام شال عزاست
من به یمن شال مشکی تان عبا دارم هنوز
.
با همان یک دست من را یاد کن بین قنوت
مستمندم بی کسم عرض دعا دارم هنوز