تا که از عشق حسین نغمه ی دل سر دادم
هر چه آموخته بودم همه رفت از یادم
به جز از سینه زنی ، لطمه زنی ، گریه و اشک
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
هر که از عشق تو دیوانه نشد عاقل نیست
عاقل آن است و که از عشق تو دیوانه شود
عاقلی نیست به جز عشق تو دیوانه شدن
هستِ خود دادن و آواره و بی خانه شدن
... حسین ، جانم جانم جانم جانم ...