صفحه اصلی
مداحی ها
از بس که سنگ خورد
از بس که سنگ خورد و شکستن ساقرم
پیش کسی گلایه ی خود را نمیبرم
دور از حرم دخیل دعاهای فطرسم
شاید دوا گذاشت به روی زخم پرم
طغیان رودخانه ی اشکم ز بی کسیست
از دست نفس سرکش و عاصی میکدرم
از نفس مطمئنه که ناراضی از منی