لطفا حداقل دو حرف را وارد کنید ...
مدح | ما زیر دین خامس آل عبائیم
مدح | ما زیر دین خامس آل عبائیم

سه‌شنبه، 20 فروردین 1398 - محمد حسین پویانفر - ولادت امام حسین(ع)|ریحانه النبی(س)|98 مدت زمان:21:13

دانلود مداحی ها و نوحه های محمد حسین پویانفر با لینک مستقیم دانلود همراه با متن نوحه و متن مداحی


ما زیر دین خامس آل عبائیم

شکر خدا دیوانه ی کرببلاییم

.

زیر علامت داد زهرا نان ما را

در بهترین نقطه از این عالم گداییم

.

اصلا خبر از درد بی درمان نداریم

تا گرم خدمت بین این دارالشفائیم

.

آن قدر مست از نام شیرین حسینیم

که بی نیاز از باده و میخانه هاییم

.

در این دو قطره اشک شد دریای غم ، غرق

دیوانه از این معجزات اشک هاییم

.

هر بنده باشد با کسی ، ما با حسینیم

دلداده‌ ی پرچم ، سیاه یا حسینیم

.

پر کرده بوی سیب ، امشب کوچه‌ ها را

دادند بر شیر خدا ، خون خدا را

.

زرگر شناسد قدر زر را ، پس نداند

جز فاطمه کس ، قدر مصباح الهدی را

.

شش ماهه دنیا آمده ، چون بیش از این‌ ها

طاقت ندارد بی کسی مجتبی را

.

این طفل از روز نخست آفرینش

دیوانه کرده هم غریب هم آشنا را

.

این کیست که شد روضه خوان او خدا و

با ماجرایش پاک کرده انبیا را

.

نه شیعه ، نه زهرا ، نه حیدر ، نه پیمبر

او را خدا هم دوست دارد جور دیگر‌

.

ای نام تو حک گشته روی بال فطرس

تو آمدی و شد عوض اقبال فطرس

.

تو کیستی که تا دو چشمت باز گردید

یک لحظه طی شد ، راه چندین سال فطرس

.

آن حسرت و خانه به دوشی‌ ها می‌ ارزید

خوش بود ، چون حوا و آدم ، فال فطرس

.

دور سرت می‌ گشت و می‌ خوردند حسرت

یک عرش در آن لحظه‌ ها ، بر حال فطرس

.

تو بال و پر دادی شکسته بال‌ ها را

داری فراوان دور خود ، امثال فطرس

.

باز است بر عالم ، کرامت خانه ی تو

خوش عاقبت شد ، هر که شد دیوانه ی تو

.

قربان آن عاشق که درگیر حسین است

قربان آن مِلکی که تسخیر حسین است

.

اصلا ندارد روز محشر گیر و داری

هر کس در این عالم دلش گیر حسین است

.

باید شود این گونه مصداق شجاعت

وقتی علی مرتضی ، پیر حسین است

.

سر داده و سر پیش ظالم خم نکرده

اسلام مدیون دل شیر حسین است

.

چشم زمین و آسمان جمعه به جمعه

در انتظار آخرین تیر حسین است

.

یک روز می‌ گردد حسینی کل عالم

گیرد تمام این زمین بوی محرم

.

کردند غوغایی مسلمانان دینش

پیچیده در عالم صدای اربعینش

.

اعجاز یعنی اینکه او در نصف روزی

جا داد دنیا را میان سرزمینش

.

او کیست زرتشتی ، یهودی و مسیحی

گشتند مثل شیعیان صحرانشینش

.

این گریه‌ ها داده نتیجه ، دارد عالم

دیوانه می‌گردد از اسم دلنشینش

.

دنیا گلستان می‌ شود وقتی شود پُر

از سینه زن‌ های قیامت آفرینش

.

این عشق پاینده است تا روز قیامت

از ماه هم دل برده ، مصباح هدایت

.

او شهریار عالم و خوبان سپاهش

با آبرو‌های دو دنیا در پناهش

.

می‌ خواست دست قاتلش را هم بگیرد

آری رسیده بر همه خیر و صلاحش

.

با دست خالی هیچ کس بیرون نیامد !

چه سفره‌ ای انداخت او در قتلگاهش

.

خوردند نانش را ، نمکدان را شکستند

شد هلهله تنها جواب آه آهش

.

آه‌ ای فرات بی وفا ، آتش بگیری

از تشنگی شد دود ، عالم در نگاهش

.

گل بود ، تیر و سنگ و نیزه ، پرپرش کرد‌

ای بشکند دست کسی که بی سرش کرد

.

.

.

محمدحسین رحیمیان