آه از غمی که هست 

و ز غم پروری که نیست

از سنگری که هست 

ز هم سنگری که نیست 

طفلان من به آب و غذا لب نمیزنند 

گیرم که سفره پهن شده مادری که نیست 




مطالب مرتبط