هنوز از علقمه صدای آه میاد
صدا شکستن غرور ماه میاد
تیری که بی خبر
به مشک تو نشست
پیش چشم رباب
غرورتو شکست
شنیدم خجالت کشیدی
خجالت کشیدم
میدونی که چند سال گذشته
تو رو من ندیدم
میبینی به رویام رسیدم
که مادر شهیدم
شبم یه عمره که سحر نداره
کبوتر مدینه پر نداره
دیگه منو ام البنین نخونید
ام البنبن دیگه پسر نداره