تو بدینهمه لطافت که زحور دل ربودی

زچه بر من سیه رو در دوستی گشودی

زازل مرا ارادت به تو بود از سعادت

چو سرشته شد گل من تو دل مرا ربودی

به کسی اسیر بودم که ورا ندیده بودم

چو دو چشم خود گشودم به خدا قسم تو بودی

که به روزگار بودم نه حقیر و خوار بودم

تو مرا عزیز کردی تو به عزتم فزودی

چه غم ار تمام نکنند اعتنایم

به همین دلم بود خوش که تو رو به من نُمودی

چه در انجمن بگویم که توام نگفته باشی

لب من به هم چو می خورد تو ترانه می سرودی

به تو سرفراز گشتم زتو آبرو گرفتم

که سر مرا از اول به قدوم خویش سودی

چه زیان که داد «میثم» نرسد به گوش عالم

که تو ناله های او را زدرون دل شنودی

 



مطالب مرتبط

روضه شب بیستم ماه رمضان
روضه شب بیستم ماه رمضان

دو شنبه, 06 خرداد 1398

پخش
لنگون لنگون اومد تو حرم
لنگون لنگون اومد تو حرم

چهار شنبه, 17 شهریور 1400

پخش