آهم چرا از سوز هجرت آتشین نیست
قلبم چرا چون قبل از دوری غمین نیست
.
تو نیستی من بی خیال بودن تو
بی عارم و از ننگ داغی بر جبین نیست
.
من را همیشه در بدی می بینی اما
دیگر شرار قهرت آقا در کمین نیست
.
حق می دهم از من تو برداری نظر را
می دانم از لطف تو سهمم بیش از این نیست
.
آنقدر که غیر از تو را با چشم دیدم
چشمم دگر با گریه در روضه قرین نیست
.
دیگر ندارم انتظار دیدنت را
تقدیر این آلوده دامن اینچنین نیست
.
تنها مسیری که نجات من در آن است
جز کربلای روزهای اربعین نیست
.
روضه بخوانم مادری جانسوز می گفت
بعد از حسین ؛ ام البنین ؛ ام البنین نیست