خبر آوردن خبر آوردن
به جای چهار پسر چهار سپر آوردن
خبر آوردن خبر آوردن
برای من از رقیم یه معجر آوردن
فکرشم نمیکردم زینب از همه سیر شه
فکرشم نمیکردم زینب اینقدر پیر شه
فکرشم نمیکردم کاروان پر از یاس
از سفر بیان اما بی حسین و بی عباس
به غم ها اسیرم دیگه گوشه گیرم
من باید برم حلالیت رباب بگیرم
اینقدر میگه وا حسینا که تو بقیه بمیرم
امون امون ای دل ای وای