تا چشماش به این دنیا تابیده
به هر هفت آسمون نور پاشیده
روی ماهش شبیه خورشیده
توو آغوش خدیجه خوابیده
جبریل بالا سرش اسفند میگردونه
با خندیدنش مادر رو میخندونه
از ذوق دیدنش عالم غزل خونه
غزل خونه، غزل خونه
چه شاده قلبِ پیغمبر
رسیده سورهی کوثر
به کوری چشای شور و شوم دشمن ابتر
(مدد زهرا)
با اشکای شوقش میگه بابا
اذان و اقامه واسه زهرا
خبر داره که گلبرگ یاسش
میمونه پای دین، پای مولا
فاطمه شد نام زهرای پیغمبر
چون توو آشوب و غوغای صف محشر
میگیره دستای دلداده¬ی حیدر
همین دختر، همین مادر
قیامت میکنه برپا
میون ما گنه کارا
جدا میکنه هرکی گریه کرده برا عاشورا
(مدد زهرا)