غرق معصیتم و زندگی ام رو به زوال است
 یک نظر کن به گدایت که دگر بی پر و بال است

بسکه دلبسته ی دنیایم و دور از توام انگار
 منتظر بودن من بهر فرج امر محال است

روی این دیده ی آلوده بکش دست خودت را
 چند وقتی شده که حسرت من اشک زلال است

علت دوری ام از کرببلا کوه گناه است
 اصلا انگار حرم رفتن من خواب و خیال است

آمدم تا که دگر هر نفسم مال تو باشد
 ای عزیز دل زهرا چه زمان وقت وصال است؟

چاره ای بهر دلِ تنگم و آوارگی ام کن
 رفتن کرببلا با تو فقط اوج کمال است

وقت غارت شد و گودال پر از مردم پست است
 بر سر پیروهن کهنه ی ارباب جدال است

 



مطالب مرتبط

تو پناهمی
تو پناهمی

جمعه, 21 خرداد 1400

پخش
چه خوبه کربلا مخصوصا غروب کربلا
چه خوبه کربلا مخصوصا غروب کربلا

چهار شنبه, 30 آذر 1401

پخش