رو خاکا پرتو هی میکشیدی
نفس آخرتو میکشیدی
وقت دست و پا زدن تو گودال
چادر مادرتو میکشیدی
تو ببین این تن خسته رو
این دل به خون نشسته رو
تو بگو چجوری جمع کنم این همه نیزه شکسته رو
وای من وای من ای حسین
رو خاک صحرا چرا میزدنت
بمیرم که بی هوا میزدنت
جون من به لب رسید تا دیدم
پیر مردا با عصا میزدنت
زیرو رو شد بدنت واویلا
خاک و خون شد کفنت واویلا
جوری گیر افتادی تو اون گودال پاره شد پیروهنت واویلا
وای من وای من ای حسین
mohjat.net