اشک سحر دارم، غمی سرشار دارم
 راهم بده که درددل، بسیار دارم
 
 بیچاره‌ام، بی‌سرپناهم، بی‌نوایم
 تنهای تنهایم، ولی غم‌خوار دارم
 
 اظهار کردم عاشقم، اما نبودم
 آلوده‌ام، آلوده‌ام، اقرار دارم
 
 از توبه‌ام، از ندبه‌ام خیری ندیدی
 تو قلب زار و من فقط آزار دارم
 
 حق داری آقاجان اگر من را نبخشی
 وقتی که بامن کار داری، کار دارم


 خیلی محبت داشتی، داری هنوزم
 خیلی به دوری از شما اصرار دارم
 
 جان عزیزت، آبرو داری کن آقا
 اصلاً بگو یک نوکرِ سربار دارم
 
 امروز و فرداهای تو کی سر می‌آید؟
 دلواپسم، چون حالتِ مُردار دارم
 
 از سفره‌ای که فاطمه انداخت اینجا
 یک لقمه نان دستم بده... بیمار دارم
 
 محسن فدای مادرش شد، پشت در گفت:
 در راه تو یک جان بی‌مقدار دارم

 



مطالب مرتبط

بیا نگار آشنا
بیا نگار آشنا

شنبه, 08 مرداد 1401

پخش
دوست داری در زدن های مرا
دوست داری در زدن های مرا

شنبه, 27 فروردین 1401

پخش
سلام من به مدینه
سلام من به مدینه

شنبه, 11 دی 1400

پخش