ببینید گیسوی پر تاب ما را
ببینید جوش می ناب ما را
ببینید ماه جهانتاب ما را
ببینید لبخند ارباب ما را
ندارد ظهورش در عالم نظیری
امیری حسینُ و نعم الامیری
جنون چاک کرده گریبان ما را
قیامت ندیده است طوفان ما را
چه می خواهد از جان ما،جان ما را
ببینید این عید قربان ما را
سر آورده ام تا سرم را بگیری
امیری حسینُ و نعم الامیری
پُرم کرده ای با سبوی دو چشمم
که شش گوشه شد آرزوی دو چشمم
به سوی شما می رود سوی دو چشمم
تو و جانِ من ای به روی دو چشمم
کنارت ندارم بجز سر به زیری
امیری حسینُ و نعم الامیری
حضرت عباس علیه السلام
خدا با تو وا کرده درهای خود را
به گِردت دوانده قمرهای خود را
علی دیده جمع پسرهای خود را
خدا رو نموده هنرهای خود را
چه نور عظیمی چه شاه و وزیری
امیری حسینُ و نعم الامیری
زمانی که میدان نفس گیر می شد
زمانی که لشگر سرازیر می شد
زمانی که دشمن کمی شیر می شد
فقط ضربه های تو تکثیر می شد
تو سلطان میدان درآن زمهریری
امیری حسینُ و نعم الامیری
به میدان رسیدی و عالم به پا شد
که با تو خدایِ مجسم به پا شد
به پیش تو محشر دمادم به پا شد
که با ذوالفقارت جهنم به پا شد
تو مانند مولایی و در غدیری
امیری حسینُ و نعم الامیری
اگر بار دیگر قدم را بکوبی
بهم دستگاه ستم را بکوبی
سر کافران کاخ غم را بکوبی
اگر زینبیه عَلَم را بکوبی
الا نور عینی و بدرالمنیری
امیری حسینُ و نعم الامیری
امام سجاد علیه السلام
خدا آرزویِ علی را بر آورد
حسن بوسه زد از لبت شکر آورد
حسین امشب از خنده ات پَر در آورد
علی را برای علی اکبر آورد
تو حُسن قدیمی و خیر کثیری
امیری حسین و نعم الامیری
اگر ما به یادت اگر یادِ مایی
تو آرامش حیدرآباد مایی
توو شهربانو تو سجاد مایی
تو همشهریِ ما تو دامادِ مایی
تو ایرانی و قبله ی این مسیری
امیری حسینُ و نعم الامیری
کشیدم برای تو کرببلایی
شبیه نجف صحنِ ایوان طلایی
ضریحِ بلندی و دارالشفایی
رواقی و طاقی و جمع گدایی
کشیدم خودم را فقیر فقیری
امیری حسین و نعم الامیری
اگر عمه ات تکیه گاهت نمی شد
اگر بین آتش پناهت نمی شد
اگر مانع خون نگاهت نمی شد
اگر مرحم آه آهت نمی شد
تو جان داده بودی زمان اسیری
امیری حسین و نعم الامیری