لطفا حداقل دو حرف را وارد کنید ...
نور تو تا رسید به بام دیار عرش
نور تو تا رسید به بام دیار عرش

جمعه، 08 بهمن 1400 - مهدی سلحشور - فاطمیون قم | 6 بهمن | 1400 مدت زمان:06:17

دانلود مداحی ها و نوحه های مهدی سلحشور با لینک مستقیم دانلود همراه با متن نوحه و متن مداحی

نور تو تا رسید به بام دیار عرش
 خورشید را نشاند به روی مدار عرش
.
در ” فاطمه ” جمال خدا دیده می شود
 آئینه ی نبی شده آئینه‌ دار عرش
 .
 ذکر تو شغل دائمی جبرئیل هاست
 تسبیح نام ” فاطمه جان ” است ، کار عرش
 .
 نه حضرت رسول .. ، نه حیدر .. ، برای تو
 ” لولاک ” را نوشته خداوندگارِ عرش
 .
 با ربّنای تو دو ستون آفریده تا
 از این طریق حفظ شود ساختار عرش
 .
 جانم به میوه ای که بود باب میل تو
 آن میوه ای که نام گرفته : ” انار عرش
 .
 گفتند : انبیای خدا هم پیاده اند
 آن دم که روز حشر تویی تک سوار عرش
 .
 ما را به سقف ” قصر بهشتی ” نیاز نیست
 کافی است چادر تو شود سایه‌ سار عرش
 .
 بعد از هجوم کوچه خدا حکم کرده است
 دیگر به دامنت ننشیند غبار عرش
 .
 در گوشه ی بهشت ، تنور تو روشن است
 مشغول طبخ نان شده ای ، ” خانه ‌دار ” عرش
 .
 شکر خدا به دست تو ظرف غذای ماست
 شکر خدا که نان تو در سفره های ماست
 .
 روح تو خلق شد،قلمی ” هَلْ أَتَا ” نوشت
 دستت بلند شد ، ملکی ربَنا نوشت
 .
 ” پرده نشین آل نبی ” .. ، لوح کردگار
 قرب تو را برابر قرب خدا نوشت
 .
 تنها سه آیه سهم تو از قصّه ی خداست
 امّا چقدر شرح بر این ماجرا نوشت
 .
 معراج ، ابتدای رسیدن به فیضِ توست
 این را رسول ، سردر غار حرا نوشت
 .
 عیسی اگر که کور شفا داده .. ، با یقین
 بالای نسخه ذکر شریف تو را نوشت
 .
 ذرّیه ی تو را که خدا پادشاه خواند
 ذرّیه ی مرا همه از دَم گدا نوشت
 .
 حالِ تو را مدیح ” علی ” خوب می کند
 باید به خاطر دلت از مرتضی نوشت
 .
 ذکر تو شیعیان تو را پایِبند کرد
 ما را علی علیِ تو از جا بلند کرد
 .
 دروازه ی بهشت غلام در علی است
 افلاک تشنه ی نم چشم تر علی است
 .
 راز نهان خلقت این خاک ” مرتضی ” است
 سرّ تمام کون و مکان در بر علی است
 .
 دستی بلندتر ز یدالله دیده ای ؟!
 بالاتر از تمامی سرها سر علی است
 .
 در صدر شاهکار رشادت هنوز هم
 فتح الفتوح معرکه ی خیبر علی است
 .
 امّا پناه حیدر کرار ” فاطمه ” است
 بانوی آب و آینه ها ، سنگر علی است
 .
 با بودنش به جوشن جنگی نیاز نیست
 جوشن کبیر او زره ی پیکر علی است
 .
 عمری برای عمر کمش گریه می کنیم
 هجده بهار ، نه نفسش ، همسر علی است
 .
 این یاس را چگونه عدو زیر پا فشرد !
 این لاله ی کبود ، گل پرپر علی است
 .
 در گر گرفت .. ، میخ کج از شرم سرخ شد
 پی برده بود بال و پر دلبر علی است
 .
 او باغ لاله کاشت .. ، بگو وای مادرم
 او بار شیشه داشت .. ، بگو وای مادرم