سپاس آن بانویی که شد جهان محو کراماتش
 زمان می ایستد از شوق هنگام مناجاتش
 ندارد هیچ کس غیر از خدایش درکی از ذاتش
 دلش آرام می گیرد علی وقت ملاقاتش
 
 تمام خانه ی زهرای اطهر رنگ احمد داشت
 فقط جبریل در این خانه اذن رفت و آمد داشت
 
 تمام آسمان ها و زمین تحت فرامینش
 اجابت می چکد وقت دعاکردن از آمینش
 ملائک بی قرار صوت "والزیتون" "و التینش"
 قیامت شرم خواهدکرد آتش از محبینش
 
 نمازش را ببین ، پشت سرش صدها مَلَک دارد
 که زهرا با خدایش رازهایی مشترک دارد
 
 
 ملائک روز و شب تسبیح می گویند زهرا را
 نمی خواهم بدون عشق زهرا صبح فردا را
 مزین کرده زهرا با قدومش  عرش اعلی را
 خدا از نور زهرایش پدید آورد دنیا را
 
 
 شکوه فاطمه پنهان شده در جمله ی لولاک
 ثنا گوی صفات قدسی اش افلاک در افلاک
 
 خدا قبله نما را می کِشد سمت نگاه او
 که حتی کعبه هم زانو زده در پیشگاه او
 علی از قصه ی "قالو بلی" شد تکیه گاه او
 ستون عرش را بر لرزه می انداخت آه او
 
 علی وقت سحر محو تماشای نماز اوست
 چه بانویی...خدا هم عاشق راز و نیاز اوست
 
 فقط سنگ علی را می زند بر سینه اش زهرا
 که ذکر هر قنوت او شده مولای یا مولا
 به تسبیحش دخیل عشق بسته بی گمان حوّا
 تمام راز خلقت جمع شد در "نونِ" اعطینا
 
 زمین و آسمان روزی خورِ دست کریمِ اوست
 یقین دارم علی تنها صراط المستقیمِ اوست
 
 نخی از چادر او نیز اعجاز آفرین باشد
 که حتی فضه اش هم با ملائک هم نشین باشد
 به وقت خطبه خواندن، نطق زهرا آتشین باشد
 تمام هستی اش نذر امیر المومنین باشد
 
 یقین دارم مزار پاک او پیدا تر از پیداست
 که هر جا ابر می بارد ، مزار مخفی زهراست
 
 به نص آیه ی تطهیر اصل هر "طهارت " اوست
 پناه و دستگیر شیعه در روز قیامت اوست
 کسی که جان خود را داد در پای امامت اوست
 نخستین پاسدارِ خانه ی وحی و ولایت اوست
 
 جهان را تا ابد از عشق حیدر می کند سرشار
 به دست اوست آری پرچم یا حیدر کرار



مطالب مرتبط