یا رب از زهر جفا سوخت زپا تا به سرم
 شعله با ناله برآید همه دم از جگرم
 جز تو ای خالق دادار کسی نیست گواه
 که چه آورده جفای متوکّل به سرم
 می دوانید پیاده به پی خویش مرا
 گرد ره ریخت بسی بر رخ همچون قمرم
 آن شبی را که مرا خواند سوی بزم شراب
 گشت از شدّت غم، مرگ عیان در نظرم
 خواست تا بر من مظلوم دهد جام شراب
 شرم ننمود در آن لحظه زجدّ و پدرم
 زهر نوشیدم و راحت شدم از عمر ولی
 ریخته خاک یتیمی به عذار پسرم
 با که این ظلم بگویم که به زندان بلا
 قبر من کند عدو پیش دو چشمان ترم
 هر زمان هست در این دار فنا مظلومی
 حق گواه است که من از همه مظلوم ترم



مطالب مرتبط

ای کربلا نرفته ها
ای کربلا نرفته ها

چهار شنبه, 14 مهر 1400

پخش
 من این غمو نمی‌فروشم
من این غمو نمی‌فروشم

چهار شنبه, 12 شهریور 1399

پخش
السلام ای بدن بی سر گرما دیده
السلام ای بدن بی سر گرما دیده

یک شنبه, 08 اسفند 1400

پخش