دست تقدیر گریه می کنه ای وای
داره شمشیر گریه میکنه ای وای
خاک گودال ضجه میزنه ای وای
آخرین تیر گریه می کنه ای وای
نور خورشید گریه می کنه ای وای
بس که تابید گریه می کنه ای وای
گفته مقتل جالس علی صدره
هر کی فهمید گریه میکنه ای وای
و علیک بالبکاء
بین اون شلوغیا تنها موند
وعلیک بالبکاء
نگران خیمه ی زنها بود
و علیک بالبکاء
چه غمی تو صورتش پیدا بود
و علیک بالبکاء
که سرش به دامن زهرا بود
یوماه، یوماه
سم مرکب گریه میکنه ای وای
مادر هر شب گریه می کنه ای وای
آسمون از داغ تو پریشون شد
بس که زینب گریه میکنه ای وای
موج دریا گریه میکنه ای وای
خاک صحرا گریه میکنه ای وای
همه رفتند مادرت کنارت هست
خود زهرا گریه می کنه ای وای
و علیک بالبکاء
تشنه لب بود و لب دریا بود
و علیک بالبکاء
بدنش زیر سم .....
و علیک بالبکاء
سر پیرهنش هم دعوا بود
و علیک بالبکاء
که سرش به دامن زهرا بود
یوماه، یوماه
کوه و هامون گریه میکنه ای وای
آسمون خون گریه میکنه ای وای
لب خشکت چشم به راهه بارون بود
داره بارون داره گریه میکنه ای وای
اون همه سنگ گریه میکنه ای وای
وسط جنگ گریه میکنه ای وای
دختر تو خیمه مونده بی تابش
شده دلتنگ گریه میکنه ای وای
و علیک بالبکاء
که زمین و آسمون گریونن
و علیک بالبکاء
خواهرش رسیده سرگردونه
و علیک بالبکاء
تو تنش نیزه رو می چرخونه