از خون گلویی که به قنداقه نشسته
از دست قلم گشته ی غیرت بنویسم
من آمده ام نقطه سر خط بنویسم
از مردم نا مرد شکایت بنویسم
از زهر جگر سوز نوشتم که بسوزم
از تشنگی ات وقت شهادت بنویسم
از رفتن باپای پیاده پی مرکب
از ماندن درهرم حرارت بنویسم
شب... بزم شراب...آیه تطهیر...تعارف
باید چقدر ذکر مصیبت بنویسم
من آمده ام نقطه سرخط بنویسم
برمنتقمش نامه دعوت بنویسم