آمدی و دلم نجات گرفت
باز هم مرده ای حیات گرفت
ای حیات مجدّدِ دنیا
دومین یا محمد دنیا
« یا مَنْ اَرْجُوه» آستانِ لبم
پنجمین رکعت نماز شبم
ای که تنها خدا شناخت تو را
مثلِ بیتُ الحرام ساخت تو را
قافیه های بیت ما تنگ است
در مقامت کمیت هم لنگ است
ای نسیم پر از بهار حسین
حسنی زادۀ تبار حسین
قبلۀ مردم مدینه تویی
حسنِ دوم مدینه تویی
ای ظهورِ پیمبر اکرم
حاصلِ وصلتِ دعا و کرم
مادرت دختر کریم خدا
پدرت حضرتِ کلیم خدا
سر شب فکر نورِ تو بودم
فکر شب هایِ طور تو بودم
خواب سجادۀ تو را دیدم
صبح دیدم کنار خورشیدم
تو تولایِ دفترم هستی
قسم نون والقلم هستی
بی تو این حوزه ها کمال نداشت
میوه ای غیرِ سیب کال نداشت
اگر عِلم تو را حساب کنند
زندگیِ تو را کتاب کنند
علم و اخلاق می شود با هم
آدمی می کند بنی آدم
میوۀ بهتر از رطب ، سیب است
باعثِ التیام تب ، سیب است
فاطمه سیب جنتُ الاعلاست
پس شفایِ تب تو یا زهراست
چه کسی گفته بی مزاری تو
یا چراغِ حرم نداری تو
قبر تو بارگاه توحید است
شمع بالاسر تو خورشید است
چه کسی گفته سایبانت نیست
صحن در صحن آسمانت نیست
عرش که آسمان نمی خواهد
نور که سایبان نمی خواهد
تو خودت سایبان دنیایی
بهترین آسمان دنیایی