خبر گریه گرفتاران
میرسد شب به شب به دلداران
این قبیله به فکر ما هستند
پیرشان کرده غصه یاران
نخ تسبیحشان که می چرخد
سر پا می شوند بیماران
سر به دیوار اهل بیت زدیم
خوش به احوال سر به دیواران
ما گنه کارهای آلوده
پشتمان گرم شد به غفاران
دل ما تنگ سامرا شده است
ما و آقا و نم نم باران
ما طلبکار این کریم شدیم
بس که رو داده بر بدهکاران
یوسف سامرا نگاهی کن
ناز بفروش بر خریداران
شیرها پوزه می کشند به پات
تشنه کشتن تو خون خواران
اهل عالم غم و محن بسِ ماست
اینکه بی کس شده همه کس ماست
گرچه از زهر حال مضطر داشت
به دلش داغ های بدتر داشت
حجره از ناله انا العطشان
حال و روزی شبیه محشر داشت
علی ابن جواد این آخر
ذره ای خاک کربلا برداشت
آب شرمنده لبانش شد
اثر تشنگی به حنجر داشت
بعد از آن مجلس شراب فقط
از غم عمه دیده تر داشت
این لباسش اگر چه خاکی شد
باز آقا لباس دیگر داشت
گرچه سر درد اذیتش می کرد
هرچه هم بود لااقل سر داشت
دور و بر خنجری به دستی نیست
قاتلش را کجا برابر داشت
دخترش اگرچه داغدارش بود
پشت سد پرده بود و معجر داشت
روضه من فقط همین جمله است
پسرش را کنارش آخر داشت
کربلا داغ بر دلم خورده
وای از آن تشنه پسر مرده
mohjat.net