اگر چه حوصله ی شعر سر نیامده است

قلم ز عهده ی مدح تو بر نیامده است

.

به شهد غنچه ی لب های سرخ تو سوگند

گلی شبیه تو از خاک در نیامده است

 .

بزرگی تو چنان جلوه کرده در عالم

مجال عمر کمت در نظر نیامده است

 .

به لطف منسب باب الحوائجیت بُوَد

که توی حرف تو اصلاً اگر نیامده است

.

علی ؛علیست چه اکبر ؛چه اصغرش ؛ اصلاً

ز نام نامی تو خوب تر نیامده است

 .

بدیل نیست برایت که در سرای حسین

پس از ظهور تو دیگر پسر نیامده است

 .

چه جلوه ای تو ندانم که لطف نقّاشیت

به ذهن این همه تصویرگر نیامده است

.

خبر رسیده لبت خنده داشت وقت سفر

اگر ز شورش اشکت خبر نیامده است

 .

از آن طرف دل مادر اسیر دلشوره ست

از این طرف سوی خیمه پدر نیامده است

 .

بگو گلوی تو شمشیر خورده یا نیزه ؟

مگر به سمت تو تیر سه پر نیامده است ؟

 .

تنت برای چه اینقدر ؛ زخمْ خورده شده ؟

اگر ز خاک به سرنیزه در نیامده است

 



مطالب مرتبط

ای پسر غرور آفرین ام البنین ابالفضل
ای پسر غرور آفرین ام البنین ابالفضل

سه شنبه, 05 اردیبهشت 1402

پخش
رهام نکن تو خونواده منی حسین
رهام نکن تو خونواده منی حسین

چهار شنبه, 07 مهر 1400

پخش
تورو خدا منو راه بده
تورو خدا منو راه بده

چهار شنبه, 07 مهر 1400

پخش