الشمر جالس، قاتل رو سینته
هرکی که میرسه فکر غنیمته
الشمر جالس، خنجر نمی بره
پهولی زخمی تو چکمه میخوره
الشمر جالس آب صدا نزن
رو خاک قتلگاه هی دست و پا نزن
الشمر جالس تو فکر زینبی
تو زنده ای ولی پا مال مرکبی
الشمر جالس راه گلو گرفت
دردم از اینه که قاتل وضو گرفت
الشمر جالس میخنده دشمنت
تو چنگ قاتله حالا محاسنت