خدا به فکر فرو رفت

گفت تنهایم 

کجاست آینه ای تا کند تماشایم

برای خلوت خود دوست 

دوست میخواهم 

بر این هزاره غم چاره اوست میخواهم

میخواهم که خمره خمره ایجاد را به کاسه کنم 

خودم خدایی خود را در او خلاصه کنم 




مطالب مرتبط