آنکه از درد دل خود به فغان است منم

وانکه از زندگي خويش بجانست منم

آنکه هر روز کند قصد فراموشی غم

چون شود روز دگر باز همانست منم

آنکه در حسن کنون شهره شهرست تويي

وانکه در عشق تو رسواي جهانست منم

آنکه در صومعه چل سال شب آورد بروز

وين زمان معتکف دير مغانست منم

در غمت گر چه بيک بار پريشان شده دل

آنکه صد بار پريشان تر از آنست منم

عاشقان همه نامي و نشاني دارند

آنکه در عشق تو بي نام و نشانست منم

عاقبت همچو هلالي شدم افسانه دهر

آنکه هر جا سخنش ورد زبانست منم

 



مطالب مرتبط

مالک دل
مالک دل

پنج شنبه, 15 تیر 1402

پخش
چه بگویم نگفته هم پیداست
چه بگویم نگفته هم پیداست

پنج شنبه, 25 شهریور 1400

پخش