لطفا حداقل دو حرف را وارد کنید ...
خدا میخواست چشم او فقط عین الیقین باشد
خدا میخواست چشم او فقط عین الیقین باشد

شنبه، 30 بهمن 1400 - ابوالفضل بختیاری - موج الحسین | 26 بهمن | 1400 مدت زمان:09:07

دانلود مداحی ها و نوحه های ابوالفضل بختیاری با لینک مستقیم دانلود همراه با متن نوحه و متن مداحی

خدا می‌خواست چشمِ او فقط عین‌الیقین باشد

خدا می‌خواست دستِ او فقط حَبل‌المَتین باشد 

خدا می‌خواست تیغِ او میانِ کُفر و دین باشد

خدا می‌خواست نامِ او به نامِ خود قَرین باشد

 

خدا خود را که مومن خواند *منظورش همین باشد

که می‌خواهد علی تنها امیرالمومنین باشد

 

 

خدا تصویری از خود را زمانی که به قاب انداخت

خدا را شُکر ما را هم به پایِ بوتراب انداخت

"صبا خاکِ وجودِ ما به آن عالیجناب" انداخت

رُطب‌های نجف وقتی دهان‌ها را به آب انداخت

ضریح غرقِ انگورش مرا شَطِ شراب انداخت

 

صُراحی می‌کشم وقتی  شرابش اینچنین باشد

دلم مست است تا ساقی  امیرالمومنین باشد

 

 

علی منظور از مِی‌ها از این هوهو و هِی‌هِی ها

علی می‌جوشد از هر لب  لبِ ما یا لبِ نِی ها

علی موسیقیِ باران که می‌بارد پیاپی ها

فدای شاه راهش که به مژگان می‌کنم طی ها

سمرقند و بخارا و حجاز و کعبه و رِی ها

 

علی حق و علی حی و پس از این نقطه چین باشد

فقط وصفِ خدا وصفِ امیرالمومنین باشد

 

 

خدا وقتی بهشتی رویِ دامانِ نجف دارد

بهشت از دور رویایِ بیابانِ نجف دارد

چه غم دارد کسی که خُرده‌ای نانِ نجف دارد

که زهرا هم دو چشمش را به ایوانِ نجف دارد

چه کم دارد خدا وقتی که سلطان نجف دارد

 

خدا را می‌توان بینی اگر آئینه این باشد

خدا را شُکر مولایم امیرالمومنین باشد

 

 

به حیرت  کعبه  می‌بیند شکوهی آسمانی را

ظهورِ نقطه‌ی بسم‌الله سَبْع‌الْمَثانِى را

نبی می‌بوسدش از لب همین جامِ دهانی را

به میدان می‌رود بیند زمین خانه تکانی را

به تیغ آبدارا و به هر سو سر پَرانی را

 

همیشه مرکبش دُل‌دُل برایِ فتح  زین باشد

رمیدنهای لشکر از امیرالمومنین باشد

 

 

نه تنها وقت رزمش زَهره هاشان از جگر ریزد

نه تنها وقتِ مِیدان‌داریَش کوه از کمر ریزد

که از جبریل و عزرائیل حتی کُرک و پَر ریزد

نه تنها پیشِ او صحرایی از تیغ و سپر ریزد

که از تیغ و سپرشلوارهاشان بیشتر ریزد

 

نمی‌اُفتیم از پا تا علی حِصنِ حَصین باشد

نمی‌اُفتیم از پا تا   امیرالمومنین باشد

 

 

اگر توفیق باشد سر به پای قنبر اندازیم

"فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم

بُوَدکان شاهِ خوبان را نظر بر منظر اندازیم

که دست افشان غزل خوانیم و پاکوبان سر اندازیم"

که از خاکِ نجف خود را به حوضِ کوثر اندازیم

 

به نامش  بشکند هر سَد اگر دیوارِ چین باشد

ولیِ رهبرم وقتی  امیرالمومنین باشد