او را دلیل بارش باران نوشته اند
در مدح او ملائکه قرآن نوشته اند
چشم و چراغ شاه خراسان نوشته اند
روی عقیق دست کریمان نوشته اند
” صَلِّ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلیَ الجَواد “
.
با مست حبّ او سخن از مستحب مگو
شهد لبش که هست به ما از رطب مگو
ما با غمش خوشیم بیا از طرب مگو
در پرده ای بلند بخوان ؛ زیر لب مگو
” صَلِّ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلیَ الجَواد “
.
دل یا کریم گفت و زبان یا جواد گفت
باید نیاز خویش به باب المراد گفت
گنبد زبان گشود و دم گوش باد گفت
شد برکتش زیاد کسی که زیاد گفت
” صَلِّ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلیَ الجَواد “
.
ماییم سائل سر بازار کاظمین
هستیم تا همیشه بدهکار کاظمین
بیچاره ی رضا و گرفتار کاظمین
گفتیم با تمامی زوّار کاظمین
” صَلِّ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلیَ الجَواد “
.
تنها به بذل دست تو دارد نظر فقیر
اینجا نیامده ست پی سیم و زر فقیر
پرکرده است کیسه ی خود را اگر فقیر
یک بار گفته از سر شب تا سحر فقیر
” صَلِّ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلیَ الجَواد “
.
ای دل به شادی دل آل عبا بخوان
پیوسته با اهالی ارض و سما بخوان
در صحن با صفای امامین ما بخوان
مصراع آخرست بیا با رضا بخوان
” صَلِّ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلیَ الجَواد “