ماییم سائل سر بازار کاظمین
هستیم تا همیشه بدهکار کاظمین
بیچاره ی رضا و گرفتار کاظمین
گفتیم با تمامی زوّار کاظمین
” صَلِّ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلیَ الجَواد “
.
تنها به بذل دست تو دارد نظر فقیر
اینجا نیامده ست پی سیم و زر فقیر
پرکرده است کیسه ی خود را اگر فقیر
یک بار گفته از سر شب تا سحر فقیر
” صَلِّ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلیَ الجَواد “
.
ای دل به شادی دل آل عبا بخوان
پیوسته با اهالی ارض و سما بخوان
در صحن با صفای امامین ما بخوان
مصراع آخرست بیا با رضا بخوان
” صَلِّ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلیَ الجَواد “