شبکه های اجتماعی
لطفا حداقل دو حرف را وارد کنید ...
عمری زدیم از دل صدا باب الحوائج را
عمری زدیم از دل صدا باب الحوائج را

یک‌شنبه، 08 اسفند 1400 - مهدی رسولی - هیئت ثارالله زنجان | 5 اسفند | 1400 مدت زمان:17:15

دانلود مداحی ها و نوحه های مهدی رسولی با لینک مستقیم دانلود همراه با متن نوحه و متن مداحی

مهدی رسولی
هیئت ثارالله زنجان | 5 اسفند | 1400
روضه
شهادت امام موسی کاظم (ع)

عمری زدیم از دل صدا باب الحوائج را

خواندیم بعد از ربنا باب الحوائج را

.

روزی ما کرده خدا باب الحوائج را

از ما نگیرد کاش ” یا باب الحوائج ” را

.

هرکس صدایش کرد بیچاره نخواهد شد

کارش به یک مو هم رسد پاره نخواهد شد

.

یادش بخیر آن روزها که مادر خانه

گه گاه میزد پرچمی را سردر خانه

.

پر می شد از همسایه ها دور و بر خانه

یک سفره نذری ، قدر وسع شوهر خانه

.

مادر پدرهامان همین که کم میاوردند

یک سفره ی موسی  بن جعفر نذر می کردند

.

عصر سه شنبه خانه ی ما رو به را می شد

یک سفره می افتاد و درد ما دوا می شد

.

با اشک وقتی چشم مادر آشنا می شد

آجیل های سفره هم مشکل گشا می شد

.

آنچه همیشه طالبش چندین برابر بود

نان و پنیر سفره ی موسی بن جعفر بود

.

گاهی میان روضه ی ما شور می آمد

پیرزنی از راه خیلی دور می آمد

.

با دختری از هر دو چشمش کور … می آمد

بهر شفای کودک منظور می آمد

.

یک بار در بین دعا مابین آمینم

برخاست از جا گفت دارم خوب می بینم

.

آنکه توسل یاد چشمم داد مادر بود

آنکه میان روضه می زد داد مادر بود

.

آنکه کنار سفره می افتاد مادر بود

گریه کن زندانی بغداد مادر بود

.

حتی نفس در سینه ی او گیر می افتاد

هر بار که یاد غل و زنجیر می افتاد

.

می گفت چیزی بر لبش جز جان نیامد … آه

در خلوت او غیر زندانبان نیامد … آه

.

این بار یوسف زنده از زندان نیامد … آه

پیراهنش هم جانب کنعان نیامد … آه

.

از آه او در خانه ی زنجیر شیون ماند

بر روی آهن تا همیشه ردّ گردن ماند

.

این اتفاق انگار که بسیار می افتاد

نه نیمه ی شب موقع افطار می افتاد

.

هر شب به جانش دست بد کردار می افتاد

انقدر میزد دست او از کار می افتاد

.

وقتی که فرقی بینشان در چشم دشمن نیست

صد شکر که مرد است زیر دست و پا ، زن نیست

 


دانلود رادیو عقیق از کافه بازار