امونمو برید
همونکه معجر دخترت رو کشید
دیدم خودم حسین
جلو چشم مادرت تنت رو درید
چیا که نیومد سرم
بگم ا ز غم معجرم
بعد رفتن تو داداش
کیا بودن دور و برم
ای اخا
محاله دیگه بخدا
یادم بره کربلا
اونجا زدی تو دست پا
سرتو رفت رو نیزه ها
حسین وااای
قلب منو شکست
همونیکه یه روز روی سینت نشست
دخترت رو می زد
داداش دیدم که دندون شیریش شکست
دیگه بریدم از همه
ببین دلم پر از غمه
آخه کی میشه باورش
منم دختره فاطمه
مادرت
دید چیا اومده سرت
شنید صدای غربتت
داره سوالی خواهرت
چی شد داداش انگشترت
حسین واااای…