لطفا حداقل دو حرف را وارد کنید ...
خدای عالی اعلی ندارد از تو عالی‌ تر
خدای عالی اعلی ندارد از تو عالی‌ تر

چهار‌شنبه، 18 اسفند 1400 - حاج محمد رضا طاهری - مکتب الزهرا | 16 اسفند | 1400 مدت زمان:09:28

دانلود مداحی ها و نوحه های حاج محمد رضا طاهری با لینک مستقیم دانلود همراه با متن نوحه و متن مداحی

خدایِ عالیِ اعلی ندارد از تو عالی‌تر
 ندارد در بساطِ خود از این عالی تعالی‌تر

علیُّ حُبُه جُنَّه قسیم النار والجَنَّه
 به حمدِالله وَالمِنَّه ولی‌الله ست والی‌تر

اگر پا بر زمین کوبد علی افلاک می‌روبد
 نباشد در کفِ دستش از این عالم سفالی‌تر

اگر فرش نجف گردیم حقّا محترم گردیم
 که از قالیچه‌ی تبریز می‌گردیم قالی‌تر
 -
 علی باید ؛ فقط ؛ حتماً ؛ امیرالمومنین باشد
 علی آمد که او اینبار زین‌العابدین باشد
 -

اگر جایی دهد زلفش دلِ دیوانه‌‌ی ما را
 "به بوی سیب او بخشم سمرقند و بخارا را"*1

در آغوشِ حسین است و به رویِ دامن زینب
 ببین بابا چه می‌بخشد گداها را گداها را

لبِ گهواره‌اش پروانه‌ای بی تاب اگر دیدید
 بدان جبریل آورده است مبارک بادِ زهرا را

اگر بابابزرگ این است حتماً این نوه غوغاست
 اذانش را علی گفت و به دستش داد دنیا را
 -
 علی باید چنان باشد علی باید چنین باشد
 علی آمد که او اینبار زین‌العابدین باشد
 -

خدا را شُکر ما دیدیم شاهِ شهریاران را
 خدا را شُکر ما دیدیم ماهِ ماه شعبان را

خدا این نکته را فرمود وقتی فاطمه خندید
 فرشته این سخن را گفت و بُرد از آسمان جان را:

که زهرا طورِ دیگر طور دیگر دوست می‌دارد
 میانِ این عروسانش عروسِ خاک ایران را

ببین که می‌بَرد امشب تبسمهای زیبایش
 دلِ مادربزرگش را دلِ اولادِ سلمان را
 -
 علی از ماست از داماد ما زین سرزمین باشد
 علی آمد که او اینبار زین‌العابدین باشد
 -

بنا این بود بنشینی وگرنه میرِ میدانی
 بنا باشد که برخیزی امیرِ تیغ دارانی

برایت لافتی الا علی می‌آید از بالا
 اگر سربند یازهرا ببندی رویِ پیشانی

هزار ، الله‌اکبر را به بازویِ تو می‌خوانند
 که با شمشیر می‌گردی علیِ اکبرِ ثانی

علیِ اکبرِ ثانی نه تو بالاتر از آنی
 تو عباسی نه اینهم نه ، که طوفان‌تر زِ طوفانی
 -
 علی در چارده تصویر آمد دلنشین باشد
 علی آمد که او اینبار زین‌العابدین باشد
 -

تو صبح و شام می‌گِریی زِ سوزِ استخوان آقا
 به زخمِ کهنه‌ی زنجیر و بر زخمِ زبان آقا

زِ چشمانت که پرسیدند آقا سخت یعنی چه؟
 سه دفعه شام گفتی و سه دفعه خیزران آقا

قنوتت را که می‌دیدند خواهرها... می‌گفتند
 امان از دزدِ انگشتر امان از ساربان آقا

تو سی‌سال است می‌گریی چرا پیراهنش بردند؟
 تو سی‌سال است می‌سوزی زِ لبخندِ سنان آقا
 -
 علی آمد که عاشورا همیشه آتشین باشد
 علی آمد که او اینبار زین‌العابدین باشد

1دوست داشتم بگویم: *من از مال علی بخشم ....