صفحه اصلی
مداحی ها
بی رمقی و بی حالی
ای تشنه لب ای تشنه لب
ای یارالی
میجنگی با دست خالی
خورده به هم نظم تنت
خسته شدم اما هنوز میزدنت
غرق به خونه دهنت
رد میدشن با مرکب از رو بدنت
عارت کردن پیرهنو
هر چی که بود تو خیمه ها دزدیدنو