*یا جوادالائمه ادرکنی*
داده جنون هستی من را به باد
روز نخستین که شنیدم جواد
میچکد از کنج لبانم شراب
خانه ات آباد خرابم ، خراب 2
سنگ تراشی دل سنگم گرفت
تیشه زد و ساخت از آن دُر ناب
شانه زد و یکسره ، دل ریخت ، ریخت
در خم آن گیسوی پر پیچ و تاب
وای اگر دست تو افتد دلم
فارغم از روز حساب و کتاب
جاذبه ی محض مرا نور کن
حضرت خورشید به جانم بتاب
جذبه ی پیغمبر امی ، جواد
ای بابی انت و امی جواد
(نیست فقط روز مبادا کریم
هست همه روز و شبم با کریم) 2
یاد گرفته است که بر هیچ کس
رو نزند این دلم الا کریم
هر چه گره بیشترم می زند
می شود این فاصله ها … تا کریم
خواهش ما جرعه ای از آب بود
داد ولی پهنه ی دریا کریم
بس که در بسته زدم خسته ام
باز نشد هیچ در امّا کریم
در نزده ،در به رویم باز کرد
باز همین طائفه اعجاز کرد
فیض مسیحایی ات عیسی بَرَد
دست به دامان تو موسی برد
(از همه دل می برد آقای من
بیشتر از حضرت زهرا برد )2
روی پرش لطف کن و پا گذار
رتبه ی جبریل به بالا برد
شکر برایت حرم آخر رسید
ناله ی مجنون دل لیلا برد
بال بده ،تا حرم کاظمین
با نفس وای حسینم حسین
مثل همیشه دم ایوان طلا
نام تو شد نام تو سوگند ما
نام تو را گفتم و باران گرفت
خیس شد از گریه ی ما صحن ها
پنجره فولاد گره باز کرد
از من افتاده به لطف شما
مثل همیشه دم باب الجواد
حاجت ما بود که آقا رضا …
جان جوادت ببرم کاظمین
تا که بخوانیم به پایین پا …
??????????
آمدم ای شاه پناهم بده … 2
خط امانی ز گناهم بده
وای اگر غصه ی مادر نبود
حال تو اینقدر مکدر نبود
مثل حسن شد جگرت نیز
حیف که بالین تو خواهر نبود
کاش زمین آب نمی ریختند
حیف به جز خنده پس در نبود
شکر خدا قسمت تو بام شد
گودی و نامحرم و خنجر نبود …
شکر خدا پیش نگاهت زبام
بر سر نیزه سر اصغر نبود …
بزار بریم با اجازه امام جواد در خانه ی امیرالمومنین
( دلم غیره ایوان پناهی نداشت
دلم زائری بود و راهی نداشت
دلم در بساطش جز آهی نداشت
علی داشت انرا که شاهی نداشت ) 2
به دور امیر کرم گشته ام
صدو ده قدم در حرم گشته ام
به او گفتم ای شاه راهم بده
امان نامه ای بر گناهم بده
لیاقت به یک دم نگاهم بده
پناهی ندارم پناهم بده
صدا زد پریشانی ات با علی 2
اگر خسته جانی بگو یا علی
همین لحظه ها بود پیدا شدم
علی گفتم و از زمین پا شدم
شب و روز حیران مولا شدم
گدا بودم او خواست آقا شدم
دلِ من بدون علی بی کس است
بمیرم ، ببینم علی را بس است
تحمل به این نور لابد نبود
ترک خوردن کعبه بی خود نبود
و کعبه که جای تَرَدُد نبود
پس اینها همه یک تولد نبود
خدا خواست ثابت کند بر جهان
علی هست یکتاترین در جهان
فقیری که انگشتر از او گرفت
سلیمان شد و ذکر یاهو گرفت
زمین تخت او آسمان تاج او
به دوش نبی بود معراج او
اگر مدح او بر لبم جا گرفت
یدالله دستان من را گرفت
به من گفت از مرد خندق بگو
بیا از علیٌ مع الحق بگو ….
سه بار از نبی اذن میدان گرفت
علی هست پس مصطفی جان گرفت
نبی گفت جانم به قربان او
علی جان من هست و من جان او
علی با خدا و خدا با علی
علی یا خدا گفت ، حق یاعلی
امیری نداریم الّا علی
اگر ناتوانی بگو یا علی ……